گاهی وقتا که تو آب نگاه می کنم بهش اشاره می کنم و میگم:
ببین! من ماهم
خنده داره؟نه اصلا من خودمو ماه میبینم پر از چاله چوله اما نورانی و من همینم...
گاهی من هم از راه ابری رویا به دیدار کودکی هایم میروم آنجاکه...
روی مشق شبانه ام...
به خواب رفته ام!
شاید در انتظار فرداهایی بهتر...شاید
این کودک نمی داند از زندگی چه می خواهد ...شاید...
این متن از خودمه نظر بدین لطفابرام مهمه:)))))))))))))))))
برچسبها:
گر تن بدهی؛ دل ندهی
کفتم بیا...
اگر امدی...
چنین است
شقایق گفت
پرواز
جنگْ
راه حل
کودکی هایم
نشانت را نشانش بده !
نیست سخنی
فقــــــر چیست؟
صدایت را
شمع و پروانه
امروز به پایان میرسد
اخرین بادبادک
کفش ها ...
فرصتم ارزوست
ماه رفته
شب بود
آسمان دیگر آبی نیست
دو خاطره ی با ارزش
دکتر حسابی و انیشتین
جملات طلایی